قالبی جدید برای فریب !!
با گسترش خیرهکنندۀ پیامرسان تلگرام در ایران و استفاده از قابلیت کانال آن از سوی افراد و نهادهای گوناگون، فضا برای تخریب ارزشها و باورهای دینی برای مهاجمان فرهنگی نیز در این بستر به خوبی فراهم شده است.
دیگر امروز حمله به مقدسترین و معتبرترین باورها کار سختی نیست. یک عکسنوشته در قالب فریب به راحتی میتواند پایههای استوار یک عقیده را به شدت بلرزاند و گاه فرو ریزد اگر آن چه را که شخص میبیند و یا میخواند باور کند.
مغالطه به غلط انداختن است با هدف حقانگاری باطل و باطل پنداری حق. فریبکار که به دنبال زدودن حق و برپایی باطل است نیک میداند اگر باطل را آشکارا عرضه کند کالایش در بازار اهل انصاف بیمشتری خواهد ماند از این رو ترفندی به کار میبندد تا مشتری به اشتباه افتد و به کالای او به دیدۀ حق بنگرد و بپسندد و بخرد و ببرد و گرفتار شود.
امام علی علیه السلام فرمود:
«اگر باطل با حق آمیخته نمیشد حقجویان آن را میشناختند [و به آن گرفتار نمیشدند] و اگر روی حق، پوششی از باطل نبود زبان دشمنان از آن کوتاه میماند [و نمیتوانستند از آن به نفع باطل خود استفاده کنند]؛ اما مشتی از این و مشتی از آن میگیرند و با هم میآمیزند [و تحویل میدهند]. در این هنگام است که شیطان بر دوستانش مسلط میشود و کسانی که خدا به آنان سابقۀ نیکو داده(لطف خدا شامل حالشان شده) است نجات مییابند.»(کافی، ج1، ص54، ح1؛ نهجالبلاغه، خطبه 50)
کمترین اثر پذیرفتن باطل از دست دادن حقی است که با این باطل در تضاد است. برای نمونه کسی که به اشتباه تفکر داعشی را حق بپندارد دستکم دیگر تفکر مبتنی بر مِهر و خرد اسلامی را نخواهد پذیرفت.
ترفندهای قدیم و جدید
مواردی که در ادامه میآید از ترفندهای قدیمی است که هنوز هم در سطح وسیع استفاده میشود و از قضا بسته به مخاطب سادهاندیش یا ناآشنا با این حقهها، کارایی خوبی هم دارد:
جملۀ دیگری هم در این عکسنوشته هست که به خوبی نشان میدهد هدف مهاجم مبارزه با اصل اسلام و تلاش برای اسلامزدایی از ایران است: «اسلام را به عربستان برگردانیم»
1. آوردن عبارتی خلاف واقع و در تضاد با باور صحیح که به ظاهر، نقلِقول از شخصیت یا کتابی است؛ اما در واقع اینگونه نیست و متن منتشرشده ساخته و پرداختۀ خود نویسنده است؛ آن هم بدون آدرس یا با یک آدرس ساختگی.
2. آوردن عبارتی خلاف واقع به شکل نقلقول و با آدرسی دقیق که در حقیقت تحریف اصل سخنی است که در آن آدرس آمده است. این واقعیت پس از مراجعه به متن اصلی معلوم میشود.
برای نمونه وقتی بر اساس نقل قولی مفصل و عجیب از علامه مجلسی رحمهالله در بحار به آدرس داده شده مراجعه کردم دیدم که اصل مطلب تنها یک خط است و آن درازگویی، داستانسرایی خود نویسنده است.
3. انتشار تصویر برشخورده از متن یک نوشته که دربردارندۀ مطلبی مخالف باور و شناختی است که خواننده از آن موضوع دارد. این روش برای یک مهاجم فرهنگی از کارآمدترین روشهاست؛ زیرا به مخاطب القاء میکند که او در حال دیدن اصل سند است و نباید ذرهای در درستی آن شک کند.
این کار، نقل خبری مخالف با واقع نیست؛ اما از آن جهت که نقل بیتوضیح، ذهنیتساز و گمراه کننده است فریب مخاطب محسوب میشود. این موارد را باید به دست یک کارشناس رساند تا توضیحی شایسته در قبول یا رد آن به ما بدهد.
قالب جدید
کار جدیدی که در همین قالب صورت میگیرد و روشی بسیار ناجوانمردانه برای فریب اذهان مخاطبان عام و حتی کارشناسان است آمیزهای از دروغ و حقیقت است. به این شکل که مهاجم فرهنگی تصویری از نوشتۀ کتاب را منتشر کرده و با همان قالب(Format) ترجمهای به آن میافزاید بگونهای که خواننده گمان میکند ترجمۀ ارائه شده نیز از همان کتاب است برای همین به معنا اعتماد کرده به راحتی آن را میپذیرد؛ به ویژه اگر کسی باشد که با زبان اصلی متن آشنا نباشد. غافل از اینکه این تصویر، ساختگی است و ترجمهای که او میبیند ساختۀ ذهن مهاجم است و هیچ ارتباطی به متن اصلی ندارد.
در واقع فرد شیاد متن خودخواسته را نخست به فارسی نوشته و بعد به شکل عکس به تصویر برشخوردۀ کتابی معتبر ضمیمه کرده است تا در نهایت مخاطب فارسی زبان نوشتۀ او را ترجمۀ متن آن کتاب بپندارد و معتقد شود به آنچه او نگاشته است.
این همان ارائۀ باطل در لباس حق است که اینجا سخنی ناروا و دروغ در پوشش حق که متن کتاب باشد به مخاطب عرضه میشود و به راحتی در ذهن او جا میگیرد.
برای نمونه:
مهاجم فرهنگی تصویری برشخورده از کتاب سفینة البحار، اثر شیخ عباس قمی رحمهالله را همراه با ترجمهای منتشر کرده است با این سربرگ:
«امام حسین: ایرانیان را باید به نوکری عربها درآورد و زنان را آنها را در بازار فروخت»
آوردن عبارتی خلاف واقع و در تضاد با باور صحیح که به ظاهر، نقلِقول از شخصیت یا کتابی است؛ اما در واقع اینگونه نیست و متن منتشرشده ساخته و پرداختۀ خود نویسنده است؛ آن هم بدون آدرس یا با یک آدرس ساختگی.
متنی که او تصویرش را گذاشته این است:
«فآمنت به العجم فهذه فضیلة العجم معانی الأخبار عن ضریس بن عبد الملك قال سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول نحن قریش و شیعتنا العرب و عدوّنا العجم بیان أی العرب الممدوح من كان من شیعتنا و إن كان عجما و العجم المذموم من كان عدوّنا و إن كان عربا سوء رأی الثانی فی الأعاجم المناقب لمّا ورد سبی الفرس الى المدینة أراد الثانی أن یبیع النساء و أن یجعل الرجال عبید العرب و عزم على أن یحمل العلیل و الضعیف و الشیخ الكبیر فی الطواف»
بعد این ترجمه را آورده است:
«ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانیها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد زنانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.»
زیر این ترجمه هم نوشته است:
«حسین بن علی امام سوم شیعیان، سفینة البحار و مدینة الاحکام و الآثار، نوشتۀ حاج عباس قمی، صفحۀ 164.»
جملۀ دیگری هم در این عکسنوشته هست که به خوبی نشان میدهد هدف مهاجم مبارزه با اصل اسلام و تلاش برای اسلامزدایی از ایران است:
«اسلام را به عربستان برگردانیم»
واقعیت چیست؟
1. متن آورده شده برشی ناشیانه از کتاب است که حاوری سه مطلب است:
الف ـ «... فآمنت به العجم فهذه فضیلة العجم.»
ب ـ « معانی الأخبار: عن ضریس بن عبد الملك قال: سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول: نحن قریش و شیعتنا العرب و عدوّنا العجم.
مغالطه به غلط انداختن است با هدف حقانگاری باطل و باطل پنداری حق. فریبکار که به دنبال زدودن حق و برپایی باطل است نیک میداند اگر باطل را آشکارا عرضه کند کالایش در بازار اهل انصاف بیمشتری خواهد ماند از این رو ترفندی به کار میبندد تا مشتری به اشتباه افتد و به کالای او به دیدۀ حق بنگرد و بپسندد و بخرد و ببرد و گرفتار شود.
بیان: أی العرب الممدوح من كان من شیعتنا و إن كان عجما، و العجم المذموم من كان عدوّنا و إن كان عربا»
ج ـ « سوء رأی الثانی فی الأعاجم
المناقب: لمّا ورد سبی الفرس الى المدینة أراد الثانی أن یبیع النساء و أن یجعل الرجال عبید العرب و عزم على أن یحمل العلیل و الضعیف و الشیخ الكبیر فی الطواف ...»
در این آدرس: سفینة البحار، ج6، ص165، نشر اسوه، چاول، 1414ق.
2. ترجمۀ ارائه شده بافتۀ ذهنی نویسنده است و نمیتوان آن را ترجمۀ متن دانست؛ این را کسی که آشنایی مختصری هم با زبان عربی داشته باشد به خوبی متوجه میشود.
3. بخش الف، جملۀ پایانی روایتی است که امام صادق علیهالسلام در برتری عجم بر عرب بیان میکند (دقت کنید برتری عجم بر عرب).
4. بخش ب، روایتی است از امام صادق علیهالسلام که مترجم بیخبر از ابتدائیات علم حدیث، گمان کرده منظور از اباعبدالله که کنیه امام صادق علیهالسلام امام حسین علیهالسلام است.
در این روایت امام صادق علیهالسلام شیعیان اهلبیت را عرب و دشمنشان را عجم معرفی میکند. علامه مجلسی رحمهالله در توضیح(بیان) آن نوشته است: منظور، عربی ممدوح است که پیرو ما باشد حتی اگر این پیرو، عجم باشد و عجمی مذموم است که دشمن باشد حتی اگر این دشمن، عرب باشد.
یعنی عرب یا عجم بودن ملاک نیست؛ پیرو بودن ملاک مدح، و دشمن بودن معیار مذمت است. این احتمال نیز وجود دارد که چون اکثریت پیرو و دشمن در آن عصر به این شکل بوده است روایت بر اساس همین معیار اکثریت صادر شده باشد.
5. بخش ج، آغاز فصل جدید است با عنوان «نظر بد خلیفۀ دوم نسبت به عجمها» در زمان او وقتی اسیران ایرانی را وارد مدینه میکنند تصمیم میگیرد زنان را بفروشد و مردان به بردگی که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام با ذکر فرمایشی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از این کار منع میکند. امام به او میگوید: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
افراد شریف هر گروهى را گرامى بدارید اگر چه با شما مخالفت کنند. این مردمان فارس(ایرانیها) مردمانى حكیم و گرامى هستند ...
جمع بندی
در این نمونه دیدید که چگونه مهاجم فرهنگی با یک عکسنوشت ساده تلاش میکند چهرۀ پاک امامی معصوم را در ذهن میلیونها عاشق پاکی، خدشهدار کند و نظر خلیفۀ دوم نسبت به ایرانیها را به این ذوات مقدس نسبت دهد.
آنچه باید پیوسته بر آن پای فشرد تا تلاش این مهاجمان فرهنگی به هدف نرسد هوشیاری مخاطبان و ارتباط علمی آنها با عالمان دینی است.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اجتماعیفرهنگیمذهبیقرآنیتاریخیمهدویت