ایثار
اساساً ویژگی تمام ادیان الهی آن است که فراتر از زندگی دنیا به زندگی جاویدان و سعادت پس از مرگ معتقدند. باورپذیری مرگ و تلاش برای دستیابی به قرب الهی او را به پرواز از درجهی خاک تا اوج افلاک میکشاند. در این دیدگاه متعالی است که ایثار مفهوم یافته و معنا و مراد مییابد. در واقع، ایثار مرحلهای عالی در زندگی خاکی آدمیان است. بار معنایی وسیع و ارزشمندی توأم با بالندگی و کمال دارد. نشانهی اوج بروز و تبلور تام انسانیت تمام است.
هم از این رو است که نگاه ارادی و آگاهانهی ایثارگر به آسمان است. درجهی اعلای ایثار، آدمی را جزو اولیاء الله قرار میدهد و به مرتبهی محسنین میرساند که محبوب خداوندند: «و الله یحب المحسنین». اینان سری در آسمان دارند و پایی در زمین.
اساساً ایثار درجات متنوعی دارد. از پایینترین درجه تا بالاترین آن. اساساً امور معنوی نوعی شبکهی نوریاند. تعبیری که حقیر برای این قبیل امور به کار میبرم، تعبیر «نردبان هزارپله» است. برخی از این نردبان به پشت بام رسیدهاند. برخی در اواخر راه و برخی در میانههایند. برخی نیز هنوز پا به پلهی اول این نردبان ننهادهاند. مهم این است که آدمی حرکت کند. برای حرکت باید از پلهی اول آغاز کرد. ایثار و بذل به معنی جود و بخشش نیز از همین قبیل است.
کسانی که از خود در راه خدا به مۆمنین و مۆمنات ایثار و بذل میکنند، چند دستهاند:
الف) برخی در مقابل بذل دیگران، بذل میکنند. این کار ارزشمند است و نوعی مکافات خیر محسوب میشود.
ب) برخی دیگر ابتدائاً و بر سبیل ابتدا به دیگران بذل میکنند، اما در مقابل این کار تبرعی خویش، توقع مکافات نیز از سوی ذات اقدس الهی دارند. این کار هم بد نیست اما به هر حال نوعی متاجره است، اگرچه تجارتی مقدس!
ج) برخی دیگر ابتداءاً و بر سبیل ابتدا به دیگران بذل میکنند، اما برتر از گروه پیشیناند. اینان به دیگران تبرعاً بذل میکنند بیتوقع مکافات که میتوان همین نوع بذل را ایثار دانست.
د) درجهی پیشین خیلی بلند بود اما بالاتر از این درجه هم مراتبی وجود دارد. برخی در مقابل بدی دیگران، بذل میکنند. این کار احسان نام دارد.
احسان، آن است که در مقابل بدی، نیکی کنی و از جمله مکارم اخلاقی است. به مفهوم «فعل ما ینبغی أن یفعل من الخیر» است.
در نزد عارفان، احسان عبارت از کمال عبودیت و پرستش آفریدگار است که خالصاً لوجه الله صورت پذیرد. تو گویی که او را میبینی و در منظر او به عبادت ایستادهای. صاحب عده آورده است: «الاحسان أن تعبد الله کأنک تراه فأن لم تکن تراه فأنه یراک.» احسان این است که خدا را عبادت کنی بهطوری که او را در عبادت میبینی. (میبدی، 1344، ج 3: 641)
پیامبر اعظم(ص) فرمودند که آنکه دیگری را به کار خوب وادار کند، در حکم آن است که خود آن کار را انجام داده است. همین معنی در باب ایثار نیز هست. برای نمونه ابوعمرو گوید: تربیه الاحسان خیر من الاحسان. آنکه دیگری را به احسانکردن وادار کند، بهتر است از آنکه خودش احسان کند. (سلمی: 455)
پس برخی از خود در راه خدا میبخشند و برخی خود را نیز در راه او به حراج میگذارند. در این مرحله است که خدا هم خودش را به او میدهد. هم از این رو، هر کس هر چه در راه خدا بدهد، متناسب با همان دادهاش جزا میگیرد. اما و هزار اما، باید قصد او از این کار، نیت خیر و خدایی باشد و نه جزاگرفتن.
ایثار نوعی گذشتن از خویش است و مسیر دور و درازی دارد. هرچه بروی باز هم راه هست و باز است. تا جایی که دیگر خودی در میان نمیبیند. وقتی آدمی در دوستی خویش غرق میشود، از همه چیزش در راه این دوستی میگذرد؛ نوعی پاکبازی. تا جایی که خودش را نیز در راه خدا بدهد. به تعبیر آن عارف، مثل قماربازی که همهچیزش را باخته و آخر کار خودش را هم میبازد. آری در قمار عشق با خدا و اولیای او باید پاکباز بود و چه شیرین و زیبا است این نگاه متعالی!
کسانی که از خود در راه خدا به مۆمنین و مۆمنات ایثار و بذل میکنند، چند دستهاند:
الف) برخی در مقابل بذل دیگران، بذل میکنند. این کار ارزشمند است و نوعی مکافات خیر محسوب میشود.
ب) برخی دیگر ابتدائاً و بر سبیل ابتدا به دیگران بذل میکنند، اما در مقابل این کار تبرعی خویش، توقع مکافات نیز از سوی ذات اقدس الهی دارند. این کار هم بد نیست اما به هر حال نوعی متاجره است، اگرچه تجارتی مقدس!
ج) برخی دیگر ابتداءاً و بر سبیل ابتدا به دیگران بذل میکنند، اما برتر از گروه پیشیناند. اینان به دیگران تبرعاً بذل میکنند بیتوقع مکافات که میتوان همین نوع بذل را ایثار دانست.
د) درجهی پیشین خیلی بلند بود اما بالاتر از این درجه هم مراتبی وجود دارد. برخی در مقابل بدی دیگران، بذل میکنند. این کار احسان نام دارد.
اساساً حرکت در راه خدا و پیشرفت در این مسیر، سبکباری میطلبد. برخی در این مسیر سنگینبارند و با وزر و وبال دنیایی حرکت میکنند. اما برخی نیز در این عقبهی پر پیچ و خم، سبکباری پیشه میکنند. خوب به یاد دارم که آن عارف وارسته چه زیبا میگفت: «هر وقت خواستی در راه خدا پیش بروی، مقداری از چیزهای سنگینی را که داری بریز تا بارت سبک شود و راحتتر راه بروی.» منظور ایشان این بود که از مال، قدرت، علم و هر چه در اختیار داری به دیگران و زیردستانت کمک کن تا سیر تو آسانتر شود. او میخواهد بگوید پول را باید پلی جهت حرکت خود به سوی خدا قرار داد. علم، قدرت و همهی چیزهایی که انسان به فضل الهی در سایهی تلاش خویش به دست میآورد، باید نردبان ترقی او و دیگر آدمیان باشد. در این عرصه، انفاق و ایثار، نمو و افزایش را با خود میآورد. باید در راه خدا انفاق، بذل، ایثار و احسان کرد تا به خدا رسید.
محب صادق ابتدا مال خویش را در کف مینهد و در راه او ایثار میکند. با نگاهی دقیقتر انانیت خویش یا منیت غیرخدایی خویش را مزاحم راه کمال خویشتن میبیند و تا خود خویش را که مهمتر از همهی تعلقات است، بذل ننماید، در واقع آنچه را هم که تاکنون ایثار کرده، تو گویی برای خودش بوده است. درک این معنای ظریف و لطیف، اضطرابی معنوی و جنبشی روحانی در او پدید میآورد. نوعی بیداری معنوی که موجب میشود وجود خودش را نیز در طبق اخلاص گذارده و ایثار کند. وکسی که از خود گذشت، از همه چیز گذشته است. و در این عرصه، خدا خود جزای او است.
بذل و ایثار وجود، جامع همهی خیرات و نیکیهایی است که آدمی با خود و در خود دارد و کسی که چنین گذشتی نمود، همهی کارهای او خالص است. مملکت وجود او محل حکومت مطلق الهی است و حق تعالی و تقدس در وجود او حاکم مطلق است.
همینجا ناگزیر از تذکار یک نکته هستیم. اگرچه اوج ایثار، فداکردن جان و در نهایت شهادت است، اما ایثار تنها به معنی فداکردن جان نیست، بلکه معنی درست ایثار به معنی به کارافتادن تمامی قوای سرشتهشده در نهاد انسان با توکل بر خدای سبحان برای انجام امور در دنیا است. مقام معظم رهبری بر این نکتهی ظریف چنین توجه دادهاند: «بعضى خیال مىكنند وقتى گفته مىشود تكیه به ایمان و ایثار، معنایش این است كه خود را براى فدا شدن آماده كنید؛ نه. تكیه به ایمان و ایثار معنایش این است كه با ایمانى كه در دل انسان وجود دارد و با اتكال و اتكایى كه به خدا هست، همهى نیروهاى انسان به كار بیفتد. این نیروها مىتوانند علم بیافرینند، تجربه بیافرینند، تولید كنند و پیچیدهترین صنعتها را به وجود آورند؛ همچنانكه به وجود آوردند. ما از اول انقلاب هرجا به ایمان خود تكیه و به احكام اسلام عمل كردیم، پیروز شدیم؛ چه در جبههى علم، چه در جبههى سیاست، چه در كارهاى اقتصادى و چه در كارهاى نظامى. آنجایى كه شكست خوردیم و پا در گل ماندیم و ضعیف شدیم، وقتى بوده است كه از اسلام فاصله گرفتهایم. این را دشمن خوب فهمیده است. (خامنهای: 01/03/1381)
براین اساس، ایثار حوزههای وسیعی را در بر میگیرد که آدمی در عرصههای حیات فردی و بهویژه اجتماعی، میتواند آن را بروز دهد. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید؟
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: اجتماعیفرهنگیمذهبیقرآنیتاریخیمهدویت